Saturday, October 20, 2012


مرگ بی‌سر و صدای بیماران: "تحریم" یک اسم شیک برای "جنگی تمام عیار" ... !
واردات داروهای بیماری‌های خاص به خاطر تحریم‌ها قطع یا کم شده. مواد اولیه‌ی خیلی از داروها هم دیگر نمی‌رسد. دارویی که قبلا می‌شد راحت و ارزان (البته به نسبت شرایط حالا) تهیه کرد، حالا با قیمت خیلی بالا و با سختی گیر می‌‌آید یا اصلا گیر نمی‌آید. کسی را می‌شناسم که چندروز یک‌بار باید برای خرید آمپول چهارمیلیون تومان پول بدهد و با وجود این ممکن است یک هفته بگذرد و آمپول به دستش نرسد. با وجود تحریم‌ها، بیمارها خیلی زود به خط فقر می‌رسند، خیلی دیرتر درمان می‌شوند، خیلی زودتر می‌میرند.

تحریم احتمالن برای ما در گران شدن جنس‌ها خلاصه می‌شود، ولی دارد جان آدم‌های زیادی را می‌گیرد. در جنگ و حمله‌ی مسلحانه اگر یک‌نفر بمیرد، مردنش مهم است، تبدیل به خبر می‌شود، درباره‌‌اش موضع‌گیری می‌کنند، اما الان معلوم نیست چقدر آدم بر اثر تحریم‌ها مرده‌اند، جان سپرده‌اند، کشته شده‌اند. جنگ کشتار پرسر و صداست و تحریم کشتار بی‌صدا. انگار برای جنگی که دارد اتفاق می‌افتد صداخفه‌کن گذاشته باشند. برای ما که هنوز گرفتار بیماری‌های خاص نشده‌ایم نه، اما

برای آنها که گرفتارند شاید تحریم بی‌رحمانه‌تر از جنگ باشد چون با مشکلشان تنها مانده‌اند، چون مشکلشان شخصی است، چون نشانی ازشان توی خبرها و تحلیل‌ها و بیانیه‌های حقوق بشری نیست.

می‌خواهند اختلافات را مسالمت‌آمیز حل کنند. مسالمت‌آمیز یعنی آدم‌ها بمیرند و صدایش درنیاید. دردآور است که جماعتی با تحریم موافقند. چون در ظاهر قرار است به حکومت فشار بیاورد، سکوت کرده‌اند و فکر می‌کنند اگر علیه کارهای آمریکا و غرب موضع بگیرند، دارند به جمهوری اسلامی حال می‌دهند. وقایع را برای خودشان ساده کرده‌اند: "دشمن دشمنم، دوستم است"، نه به دلیل فکر می‌کنند و نه به نتیجه.

شاید بشود به‌جای بهت‌زده نگاه کردن، کاری کرد. مثلن در خارج از ایران آدم‌ها را جمع کرد جلوی دفتر سازمان ملل، سازمان‌های حقوق بشری و اعتراض کرد، از وضعیت بیمارهایی که تحریم دارد جانشان را می‌گیرد به خبرگزاری‌های بزرگ گزارش داد، آدم‌های اسم و رسم‌دار را با خود همراه کرد، کمپین یک میلیون امضا، ده میلیون امضا برای پایان دادن به تحریم دارو راه انداخت. (واردات دارو را تحریم نکرده‌اند اما با تحریم بانک‌ها و ناممکن شدن نقل و انتقال پول خرید دارو هم سخت یا غیرممکن شده.)

نویسنده: مرضیه رسولی

No comments:

Post a Comment